متن و دلنوشته های زیبا و مطالب عاشقانه
امروز هم احساس تنهايي ميكنم تنهاي تنها در سرزميني نا آشنا... ميان حقايقي كه از آن گريزانم! در اين هنگام بدنبال كسي ميگردم تا حرف دلم را برايش بازگو كنم اما وقتي كه از همه چيزو همه كس نا اميد ميشوم به خلوت ترين مكان پناه مي برم وبه دور از چشم ديگران اشك مي ريزم اشك هايي كه بيان كننده ي دردهاي دروني ام هستند! وتنها ياد خداوند ست كه تجلي بخش دنياي تنهايي و بي كسيم مي شود پس به اميد او زندگي مي كنم چون به اين باور رسيده ام كه... اين نيز بگذرد!!
خدا چرا عاشق شدم من
ديگه از دست اين دل يک شب آروم ندارم
واي چرا تو این زمونه شدم قربوني دل اسيره روزگارم
روزا چشماي نازش ميشينه تو نگاهم
شبا وقتي مي خوابم ميبينمش تو خوابم
براش نامه نوشتم
قشنگ و عاشقونه
نوشتم با دو چشماش منو کرده ديونه
آدم وقـتي يـه حـس تکرار نشدني رو
با يکي تجـربه مـيکـنه ..
ديگه اون حــس رو با کـس ديگه اي
نـميـتونه تـجـربه کـنه !
بـعـضي حــس هـا ..
خــاص و نــاب هـسـتـنـد ..
مـثـل بــعـضـي آدم هـا ..!